سبک زندگی یک طلبه موفق
برای بدست آوردن سبک زندگی درست کافی سری به سیره عملی افراد موفق بزنیم . ما که طلبه هستیم بهترین الگو را پیش رو داریم ؛ و آن هم علمای عامل به دستورات خدا و انبیا عظام هستند .یکی از طلاب موفقی که در نهایت علامه دهر شد سید محمد حسین طباطبایی صاحب المیزان است . با هم مروری بر چگونگی آغاز طلبگی ایشان می کنیم تا الگویی برای ما گردد :
آغاز کار علامه طباطبایی از بندگی خداوند بوده است یعنی ترک محرمات و انجام واجبات. ایشان که در آغاز جوانی به نجف رفته بودند، قبل از ساکن شدن در نجف به محضر امیرالمومنین رفتند و با تضرع و فروتنی از امام خواستند که استاد ویژه ای برای ایشان برساند. ایشان مدتی در حالت تضرع و گریه در محضر امام بوده است. دعای ایشان مورد استجابت قرار می گیرد. پیامبر فرمود: من شهرعلم و دانش وعلی دروازه ی آن است و هر کس که می خواهد وارد شهر علم بشود باید از دروازه شهر وارد بشود. تواضع و خشوع ما در برابر امامان باعث می شود که در حکمت برای ما باز بشود. یکی از شاگردان علامه می گفت که علامه در زیارت امیرالمومنین به زیرپای حضرت می آمدند و با تواضع و خاکساری گریه می کردند. ایشان راه رسیدن به آستان قرآن و عترت را پیدا کرده بودند. وقتی ایشان از حرم حضرت بیرون رفتند تا اثاث هایشان را بچینند دیدند که یک آقای سید نورانی به او سلام کرد(سیدعلی قاضی طباطبایی) بدون اینکه آشنایی داشته باشند ،این استاد حواله ای است.
آیت الله بهجت می فرمود: به آنچه از روایات و قرآن به شما رسیده عمل کنید و اگر در مرحله ای نیاز به استاد داشتید، خدا خودش آن استاد را از پشت کوه هم که شده می رساند و در مسیر شما قرار می دهد. تا رسیدن به آن مرحله همین آیات و روایات مربی ماست. علامه طباطبایی در عرض یک شب علامه نشده است .ایشان به آیات و روایات عمل کرده است و بعد امیرالمومنین استادی برای ایشان حواله کرده است. سید نورانی اولین دستورالعمل را به علامه داد و آن نماز شب بود. حضرت زهرا(س) فرمود که خداوند نماز را بر ما واجب کرد تا وجود درون ما از کبر و تکبر پاک شود. وقتی وجود ما از کبر خالی شد، دست ولایت امام زمان(ع) و واسطه های آن حضرت در وجود ما باز می شد. تقید به نماز اول وقت و نماز شب دنیا و آخرت را برای شما تامین می کند. نماز شب یک دستورالعمل عمومی برای راهیان حکمت است. سید علی قاضی طباطبایی فرمود: کسی را سراغ نداریم که به حکمت رسیده باشد بدون تقید به نماز شب. اگر نماز شب شما قضا شد قضای آنرا در روز بجا بیاورید. پس نماز شب خیلی مهم است.
سید قاضی طباطبایی وقتی این دستورالعمل را می دهد ، فرد را رها نمی کند بلکه آثار آنرا می بیند و بعد دستور بعدی را می دهد و در این راه کمک می کند تا اینکه فردی مثل علامه طباطبایی به اسرار الهی راه پیدا کند و تفسیر المیزان را بنویسد. شیوه ی تفسیر علامه طباطبایی همان شیوه استادش تفسیر هر آیه با آیات دیگر قرآن است. این نگاه معتقد است که هر آیه فشرده ی شده ی آیات دیگر قرآن است و اگر بخواهد یک آیه به درستی تفسیر بشود باید با اشراف به آیات دیگر قرآن تفسیر بشود. این یک رمز قرآن است. بواسطه ی آیات قرآنی هر آیه قابل تفسیر است. علامه طباطبایی خضوع و خشوعی عجیبی در برابر امام معصوم زمان (عج) داشتند. علامه قبل از افطار به حرم حضرت معصومه می آمدند و هنگام افطار بر ضریح بوسه می زدند. شهید مطهری نوشته :من عارف زیادی دیده ام ولی کسی که قلب مرا برده علامه طباطبایی است و این بخاطر ایشان نبوده است بلکه بخاطر خضوع و ادب ایشان به ولایت و امامت مخصوصا امام زمان (ع)بوده است. یکی از دست پرورده های علامه، شهید مطهری است .این سلسه ی واسطه ها در حکمت بخشی در آخرالزمان است که آنها شاگرد پروری می کنند .
علامه طباطبایی زیاد به مسجد جمکران مشرف می شدند و در محراب مسجد جمکران نماز امام زمان(عج) و صلوات مخصوص را می خواندند و با امام خلوت داشتند. توصیه ی ما به برادران و خواهران دینی این است که مسجد جمکران را قدر بدانید زیرا پایگاه هدایت و تربیت مذهبی است. ما نباید فقط برای برآوردن حاجات به این مسجد برویم. علامه طباطبایی این دو بیت را در محراب زمرمه می کردند :
رشته ای بر گردنم افکنده دوست می کشد هر جا که خاطر خواه اوست
رشته ی گردن نه از بی مهری است رشته ی عشق است و به گردن نکوست
سید علی آقا طباطبایی توصیه می کردند که توسل به ابوالفضل را در کنار انس با قرآن داشته باشید. حضرت ابوالفضل کلیددار بارگاه امام حسین(ع) است. ایشان می فرمود :از نجف به کربلا می رفتم .در راهرو باب القبله شخصی که در لباس مجانین و دیوانگان بود به من گفت: دنبال که می گردی (من عالی ترین عرفان ناب را می خواستم)کعبه ی اولیاء حضرت ابوالفضل است. حالت اشکی به من دست داد و به بارگاه حضرت نگاه کردم و اشک ریختم. اذن داده شد که به حرم امام حسین(ع) بروم. وقتی به ضریح رسیدم همه حجاب ها برداشته شد و نهایت درجه ی عرفان و حکمت به من عطا شد.
(به نقل از حجه الاسلام حیدری کاشانی در برنامه تلویزیونی سمت خدا )