حضور یاسمن اشکی و تبلیغ واکسنHPV
علی کرمی، متولد ۱۳۳۶ و متخصص بیوتکنولوژی پزشکی، فوق تخصص مهندسی ژنتیک،
بیولوژی مولکولی، فارغ التحصیل Ph.D از دانشکده پزشگی دانشگاه کپنهاگ
دانمارک، فوق تخصص زیست مولکولی و مهندسی ژنتیک از آمریکا، عضو هیات علمی
مرکز تحقیقات بیولوژی مولکولی دانشگاه علوم پزشگی بقیه ا… و استاد تمام
دانشگاه علوم پزشکی بقیه ا…؟ عج؟ که پای آن را تا برنامه «ماه عسل» هم
کشاند و البته ضرورت آگاهیبخشی در این حوزه، سبب شد تا دوباره درباره این
موضوع سراغ او برویم.
اما آنچه ما را دوباره پای حرفهای آقای علی کرمی، فوقتخصص مهندسی
ژنتیک نشاند، شخصیت مبهم و گذشته مشکوک اشکی نبود؛ بلکه فعالیتهای
نگرانکننده گروه اشکی بود که پا را از مسائل پزشکی هم فراتر گذاشته و وارد
حوزه اجتماعی، فرهنگی، روانشناسی و… شده است و در جهتی حرکت میکند که تا چندی دیگر، آگاهانه یا شاید ناآگاهانه، آتش را به انبار کاه خواهد انداخت.
واکسن HPV که خانم اشکی روی آنتن زنده تبلیغ کرد، چیست؟
واکسن HPV عوارض زیاد و عجیبی دارد (مانند آلرژی شدید، از بین بردن شانس
باروری و…) در کاتالوگ آن هم نوشته شده: «هیچ قولی نمیدهیم که این
واکسن، شما را ایمن کند!» در واقع هیچ واکسنی در هیچ کجای دنیا، ایمنی
۱۰۰درصد نمیدهد.
واکسنی که این خانم تبلیغ کرد، چهارگانه است،
درحالیکه در کانادا واکسن چهارگانه ایمنی مناسبی نداشته و الان واکسن
۹گانه آن تزریق میشود. اگر این واکسن روی فرزندان ما عوارض داشت، چه؟ اگر
دچار آسیبهای بیولوژیک شدند، چه؟ این خانم اصرار داشت بچهها از سن ۹-۱۰
سالگی واکسن را دریافت کنند. اکثریت بچههای ما در این سنین رابطه جنسی
ندارند که نیاز به چنین واکسنی داشته باشند. ایشان هنجارهای زندگی غربی را
در کشور ما بیان میکند.
چرا همه مردم ما صرف اینکه ممکن است مورد آزار جنسی قرار بگیرند، باید
این واکسن گرانقیمت را بزنند؟ بهدلیل وضعیت اجتماعی جامعه، تنها به
افرادی که رفتارهای پرخطر دارند، توصیه میکنیم که این واکسن را صرفاً با
مشورت و تحتنظر پزشک دریافت کنند.
بقیه نیازی به تزریق این واکسن ندارند، چون هنجارهای اخلاقی جامعه ما
هنوز شکسته نشده است. ضمن اینکه این واکسن، نوترکیب است و از طریق مهندسی
ژنتیک ساخته میشود؛ فرایند تولید چنین واکسنهایی بعضاً تا ۱۵سال طول
میکشد. در این مدت، با وحشتی که در جامعه ایجاد شده است، مردم چه کنند؟
واکسن وارداتی بخرند؟ در این صورت، سود هنگفتی به جیب واردکننده و کمپانی
خارجی تولیدکننده واکسن خواهد رفت!
به نظر میرسد تبلیغ واکسن HPV و اساساً واکسن، به نکته انحرافی ماجرا تبدیل شده و اصل موضوع در حال گم شدن است.
نظر شما چیست؟
درست است؛ بسیاری فقط در مورد واکسن صحبت میکنند. حتی عدهای کمپین
ضدواکسن راه انداختهاند و واکسن را باعث ایجاد اوتیسم، ناباروری و…
معرفی میکنند (البته این قبیل کمپینها قبلاً هم بودهاند!) بنده ۳۲سال
روی واکسنها کار کردهام و میگویم این ادعاها هرگز ثابت نشده است. البته
طبیعی است که هر دارو، عوارضی داشته باشد که روی کاتالوگ آن ذکر شده است.
واکسن از ضروریات است، اما دو نوع واکسن وجود دارد؛ اول) طرح ملی
ایمنسازی که در آن، ۹ واکسن به نوزادان تزریق میشود، دوم) واکسنهایی که
پزشک، بهصورت موردی و با توجه به شرایط خاص هر فرد، برای او تجویز میکند
(مثل واکسن آنفولانزا یا واکسنهایی که هنگام سفر به بعضی کشورها باید
تزریق شود) واکسن HPV از دسته دوم است.
ما از توانمندی ساخت واکسن در داخل حمایت میکنیم؛ اما
اولویت، تولید واکسنهای نوزادان است که از خارج از کشور وارد میشود، نه
واکسن HPV که در اولویت چندم قرار دارد. واکسن نوزادان ۲۰سال پیش در داخل
تولید میشد، اما این تولید متوقف شده است، دو مؤسسه بزرگ واکسنسازی داخل
کشور، بیکار ماندهاند و اساتید نابغه کشور در حوزه واکسنسازی خانهنشین
شدهاند. مگر حمایت از تولید داخلی در دستور کار نیست؟
خبرهایی داریم که عدهای میخواهند واکسنسازیهای داخلی را به تعطیلی
بکشانند و با واردات واکسن، برای خودشان تجارت راه بیندازند. بنابراین،
باید افراد بسیار کلیدی و دانشمند به علم مدیریت استراتژیک، در رأس انستیتو
پاستور و رازی قرار بگیرند. اگر وزارت بهداشت مشکل بودجه دارد، برای تولید
واکسنهای ضروری از مردم کمک جمع کند. مردم ما آنقدر خوبند که تا کنون
دومیلیارد تومان، برای تولید واکسن غیرضروری HPV کمک کردهاند!بههرحال،
پیام اصلی ما در این قضیه، اصلاً بحث واکسن نبود؛ مسیر خطرناکی بود که این
گروه، بهصورت غیرکارشناسانه طی میکنند.
در مورد فعالیتهای این گروه، چه نگرانیهایی وجود دارد؟
اینکه چطور گروهی که از آمریکا آمدهاند و تخصص ندارند، سه مؤسسه ایجاد
کردهاند و بیمهابا و با حمایت صریح وزارت بهداشت.در روستاها، مدارس و
مهدهای کودک، به کودکان، آموزش جنسی میدهند؟ نگرانی ما تابوشکنی است؛
اشکی صریحاً میگوید «در ایران تابو وجود دارد که نمیگذارند ما در مورد
مسائل جنسی حرف بزنیم.» ما در مدارس و دانشگاهها درسش را میدهیم، اما نه
به شیوهای که سند توسعه پایدار، ما را به آن ملزم کرده بود و این گروه در
حال پیگیری مفاد آن در قالب NGOها هستند.
چرا هنوز هم سؤالهای ما را در مورد سوابق پزشکی اشکی، نام پزشک معالج یا مؤسسهای که در آن درمان شده، جواب نمیدهند؟
با عصبانیت، دانشمندان را نقد میکنند و میگویند «بحث را سیاسی نکنید.»
بحث اصلاً سیاسی نیست؛ موضوع، به انحراف بردن مسیر جامعه و غربزده کردن
آن است. ما پیشینه هر سه فرد محوری تیم اشکی را بررسی کردیم؛ هر سه، تفکرات
بهشدت غربی دارند. سوابق ایشان اصلاً درخشان نیست. هر چه بیشتر بررسی
میکنیم، نگرانتر میشویم.
از شخص وزیر بهداشت میپرسم؛ این خانم شدیداً مورد حمایت
مجموعه شماست، آیا شما از فعالیتهای این خانم که بر خلاف دستور صریح رهبر
انقلاب در مورد توقف اجرای سند۲۰۳۰ است، حمایت میکنید؟ چرا هنوز در وزارت
بهداشت این سند دنبال میشود؟این اصرار و لجاجت برای چیست؟
اشکی با انستیتو پاستور برای ساخت واکسن، قرارداد بسته است. یک NGO با
چه مجوزی به چنین حوزه تخصصی ورود کرده است؟! چرا اینقدر به ایشان اعتماد
شده است؟ چرا پاسخی به منتقدان نمیدهند و آنها را تخریب میکنند؟ چرا
ایشان به جلساتی در وزارتخانه دعوت میشود که اساتید فرهیخته و برجسته هم
جایی در آن ندارند؟
ارتباط اقدامات اشکی با مفاد سند توسعه پایدار را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایشان در بخشی از صحبتهایش میگوید وقتی به بچههای کار آموزش میداده
که مراقب اندامهای خصوصی خود باشند و توانایی «نه» گفتن را پیدا کنند، یک
نوجوان ۱۲ساله جلو میآید و میگوید «زگیل تناسلی که عکسش را نشان دادید،
من دارم!» این سؤال مطرح است که آموزش «نه» گفتن، چطور و کجا به تشریح و
نمایش عکس زگیل آلتتناسلی ختم میشود؟! چون ما اجرای سند ۲۰۳۰ یا توسعه
پایدار را متوقف کردیم، طرفداران آن، از مسیرهای دیگر، مفاد این سند را
دنبال میکنند. این سند قصد دارد فرهنگ کشورهایی را که هنوز به ارزشهای
اخلاقی پایبند هستند، ویران کند.اگر آموزش مسائل جنسی باعث کاهش آسیبهای
اجتماعی و آزارهای جنسی میشود، پس چرا در کشورهایی که سند توسعه پایدار
اجرا شده، آمار تجاوز اینقدر بالاست؟ سؤال دیگر اینکه، میزان آزار و
تجاوزات جنسی در ایران قطعاً پایینتر از کشورهای غربی است، اما هرچه
فرهنگ غربی بیشتر وارد کشور شود، آمارهای کشور ما هم افزایش مییابد.صحبت
کردن در مورد مسائل جنسی و نمایش عکسهای مستهجن، آن هم برای بچههای ۴-۵
ساله، و بهصورت مختلط، جایی در فرهنگ ما ندارد. اینگونه روشها عواقب
خوبی برای کشور ندارد. این آموزشها باید مطابق با فرهنگ بومی هر کشور،
انجام شود.
او در بخشی از صحبتهایش میگوید «مسأله سلامت جنسی، فقط مربوط
به خود فرد نیست؛ بحث باروری است.» باروری یعنی «جمعیت» که یک بحث حیاتی و
استراتژیک است. فردی با این همه تناقض در اظهارات و ابهام در وضعیت، چطور
بدون عبور از فیلترهای جدی، اینطور آزادانه و گسترده در کشور فعالیت
میکند و با کدام مجوز به مدارس و مهدهای کودک میرود؟!
تهدید فرهنگی، جامعه را به انحطاط اخلاقی میکشد. کارهایی که این افراد
واردشان شدهاند، کار صدها دانشمند است. این افراد نباید با مدرک لیسانس و
فوقلیسانس بهصورت گسترده وارد حوزههای اجتماعی، فرهنگی، اختلالات،
آسیبها و… شوند که هر کدامشان نیازمند چندین تخصص است. ایشان در مراکز
مختلف و با سلبریتیها جلسه گذاشته و حمایت میشود. اشکی چرا اینقدر نفوذ
دارد که به راحتی همهجا میرود و جلسه برگزار میکند؟ چه کسی ایشان را در
داخل و خارج، ساپورت میکند؟ آموزشوپرورش نمیداند که ایشان به راحتی به
مدارس مختلف میرود؟ وزارت ارشاد، مجلس و نهادهای امنیتی در جریان
فعالیتهای این خانم نیستند؟ این خیلی خطرناک است. نفوذ یعنی همین! ایشان
به تنهایی نمیتواند این همه کار کند.
این خانم، مردم ما را خیلی
عقبمانده فرض کرده که میگوید آمده ما را آموزش بدهد. حالا اگر مدیریت
فرهنگی کشور دچار اختلال است که نمیتواند درست آموزش بدهد، کسی باید
اینطور به سیستم آموزشی ما، از مهد کودک تا دانشگاه، نفوذ کند؟
پزشکان
آمریکایی باید به سؤالات مردم ایران جواب بدهند؟ ما صدها متخصص سکسولوژی
خانم در کشور داریم که آموزشهایشان مطابق با فرهنگ ایرانی اسلامی ماست.
یکی از اعضای گروه اشکی در سخنرانیاش در TED میگوید به روستاها
میروند و به مردم ایران آموزش مسائل جنسی میدهند. چطور کسی مجاز است به
این راحتی آبروی کشور را در یک جمع خارجی ببرد؟
و نکته آخر:
مسائل را باید از ریشه اصلاح کرد. فرهنگ جامعه، تغذیه و سبک زندگی مردم
دچار اختلال شده است. اگر این مسائل حل شود، جامعه اصلاح میشود.رسانهها
بحثها را دقیقتر و علمیتر بررسی کنند. از اساتید و کارشناسان حوزههای
مربوطه استفاده کنند. مسألهای که غیرکارشناسانه پیگیری شود، قطعاً به
انحراف میرود. صداوسیما در دعوت از مهمانان برنامهها دقت کند.ماه عسل،
برنامه بسیار خوبی است و کمک زیادی برای رفع محرومیت در جامعه انجام داده
است؛ بنده از آقای علیخانی بابت زحماتش سپاسگزارم. ما قدرناشناس نیستیم.
قرار نیست بهخاطر یک اشتباه، کل عملکرد کسی را زیر سؤال ببریم و او را
تخریب کنیم. فقط کاش ایشان یک کارشناس را هم به برنامه دعوت میکرد تا این
حواشی پیش نیاید. حتی خانم اشکی هم شاید نیت خوبی دارد، ولی روش غلطی را
انتخاب کرده است. امیدواریم نیت بدی نداشته باشد؛ اما این روش غلط است و
جامعه را به انحراف میکشد
منبع:
این که گفتید «برجام بدون آمریکا» دقیقا یعنی چی؟!
محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله روزنامه رسالت نوشت: سخنگوی محترم وزارت خارجه خبر داد؛ «در هیئت نظارت بر برجام طرح های مختلف بررسی شده و احتمالات مختلفی مطرح بوده که یکی از آنها برجام بدون آمریکاست.»
برجام بدون آمریکا یعنی چه؟
چه فایده ای به این پیمان که یک طرف همه تعهدات خود را عمل کرده و طرف دیگر به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرده، مترتب است؟ اصلا طرف اصلی ما در مذاکرات 5+1 چه دولتی بود؟ ما که با روس ها و چینی ها مسئله ای نداشتیم. ما با اروپایی ها چه اختلافی داشتیم؟ این ترفند دیپلماتیک آمریکا بود که آنها را به بهانه های مختلف همراه خود کرده بود تا بگوید مسئله ایران و آمریکا نیست، مسئله اختلاف جامعه جهانی با ایران است که آمریکا هم یکی از آنهاست. در خلال مذاکرات برای جهانیان مکشوف شد که آتش بیار اصلی معرکه، آمریکاست که بیش از سه دهه است به دلیل اینکه دستش از غارت منابع ملت ایران قطع شده، هر روز در پی تحکیم تحریم های سیاسی و اقتصادی است و زیرساخت های آن را طی سال های مدیدی سامان داده و به هیچ قیمت حاضر به از بین بردن آن نیست.
آمریکا، روس ها، چینی ها و نیز اروپا را به بهانه ساخت بمب اتمی در ایران بازی داد تا به خصومت ورزی خود مشروعیت ببخشد. لذا مرکز تصمیم گیری و تصمیم سازی تحریم ها در آمریکا و در خزانه داری این کشور است و آنجا پخت و پز می شود.
غفلت دستگاه دیپلماسی کشور از مقاصد شوم دولت آمریکا و ساده لوحی آنها از درک فلسفه دشمنی دولت آمریکا با ملت ایران، ما را به کام معاهده ای برد که به اعتراف مقامات اقتصادی و نیز دیپلماسی کشورمان دستاوردی جز هیچ نداشت!
پذیرش برجام بدون آمریکا یعنی یک طرف به تعهدات خود عمل نکند و طرف ایرانی بدون هیچ دستاوردی همچنان به اجرای تعهدات برجامی متعهد بماند و آنها را بدون چون و چرا اجرا کند!
پذیرش برجام بدون آمریکا یعنی تحریم ها نه تنها باقی بماند بلکه تحریم های شکننده تری به بهانه های مختلف از جمله قدرت موشکی ایران و نفوذ منطقه ای وضع شود!
برجام بدون آمریکا یعنی باز گذاشتن دست آمریکا در جنگ اقتصادی و تک در منطقه ارزی کشور، بدون گرفتن پاسخ و پاتک متقابل ایران!
عدم واکنش معقول و حکیمانه از سوی دولت در برابر بدعهدی های آمریکا و نقض برجام، آمریکایی ها را روز به روز گستاخ تر می کند.
اگر به فکر مقابله به مثل در حوزه های دیپلماتیک و حتی نظامی نباشیم، عزم دشمن را در نقض عهد برجام و توطئه های جدید مصمم تر می کنیم.
برخورد منفعلانه دولت، آمریکایی ها را در مسیری که تعیین کردند مصمم تر می کند. فشار ایمیلی، پیام توئیتری، نامه نگاری های بی حاصل و انتقاد لفظی به رفتار آمریکا، وهن ملت ایران و تخطئه عزت ملی است.
آنها که مدعی بودند به زبان دیپلماسی مسلط هستند و سخن گفتن با کدخدا را می دانند، امروز چگونه از «برجام بدون آمریکا» سخن می گویند؟ آنها که فکر می کردند رئیس جمهور آمریکا فردی مؤدب و باهوش است و رفتند برجام را بدون هیچ دستاوردی امضاء کردند، امروز چگونه می خواهند با رئیس جمهوری فاسد، فاسق و بی ادب که هیچ آداب و قوانین جهانی را رعایت نمی کند و از کمترین هوش سیاسی هم برخوردار نیست، برجام را مدیریت کنند؟
منبع:http://kayhan.ir/fa/news/130611/%D8%A7%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D9%87-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%AF%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%A7-%DB%8C%D8%B9%D9%86%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87
حکومت اسلامی موظف است مقابل حرام اجتماعی بایستد
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.
برادران و خواهران عزیز! عیدتان مبارک؛ ان شاء الله که همواره در خدمت خاندان نبوّت و ولایت، و فریاد بلند حق طلبی در روزگار غلبه ی ظلمت و باطل بوده باشید؛ کمااینکه امروز بحمدالله این جور است. جوانهای مؤمن ما، عزیز ما، این مجموعه ی مدّاحان و ستایشگران اهل بیت عصمت و طهارت، حقّاً فریاد بلند حق در این جهان سرشار از ظلم و طغیانند.
درباره ی مقام والا و غیر قابل توصیف دختر پیامبر اعظم، زبان بنده و امثال بنده قاصر است؛ بشر نمیتواند توصیف کند مقامات معنوی و عظمت روحی انسانهای بزرگ الهی و آسمانی از جمله فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) را؛ از خود خدای متعال و از زبان خود بندگان بزرگ خدا و اولیای الهی بایستی شنید و آموخت؛ تا حدودی که فهم ما رسا است و میتواند، [باید] حدس زد مقامات را. پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) درباره ی فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) فرمود: سَیِّدَةِ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة؛(۲) البتّه روایات دیگری هم هست: سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمین؛ سَیِّدَةُ نِساءِ الدُّنیا؛(۳) اینها همه با سندهای متقن از طریق شیعه و سنّی نقل شده است؛ نه اینکه فقط شیعه نقل کرده باشد؛ لکن به نظر من از همه مهم تر همان «سَیِّدَةِ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» است. ببینید خدای متعال در آیه ی قرآن -همین آیه ای که قاری محترم امروز تلاوت کردند- میفرماید: وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون؛(۴) [همسر فرعون] الگو برای همه ی مؤمنین، نه فقط برای زنها؛برای «لِلَّذینَ ءامَنُوا» [است]. یعنی خدای متعال برای همه ی مؤمنین دو زن را الگو قرار داده است: وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون، یکی زن فرعون -جناب آسیه- که درباره ی او چند جمله ای میفرماید؛ بعد میفرماید: وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمران؛(۵) یکی هم حضرت مریم. خب این دو، الگو هستند برای همه ی بشریّت؛ برای همه ی مؤمنین عالم؛ این دو نفر و همه ی زنهای برجسته و اولیای الهی از جنس مؤنّث، همه در بهشتند، جایشان بهشت است؛ آن وقت فاطمه ی زهرا «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة»(۶) است، سرور همه ی اینها است. ماها نمیتوانیم بیشتر از این، آن مقامات را درک کنیم. البتّه شعرای عزیز ما، خوانندگان محترم و عزیزِ امروز، بیاناتی کردند و خیلی هم خوب، لکن همه ی اینها کمتر از آن حدّ عالیِ صدّیقه ی طاهره (سلام الله علیها) است؛ بیان پیغمبر و کلام پیغمبر و کلام خدا از همه ی اینها رساتر است.
وقت گذشته؛ من مطالبی اینجا یادداشت کرده ام که بگویم، لکن خب نزدیک ظهر است، من به اجمال عرض میکنم. روز ولادت صدّیقه ی طاهره (سلام الله علیها) روز زن است. زن در منطق اسلام و معرفت اسلامی یک الگویی دارد، یک چهارچوبی برای زن معیّن شده است؛ این چهارچوب، یک چهارچوب کامل است. یعنی زنِ اسلامی عبارت است از آن موجودی که دارای ایمان است، دارای عفاف است، متصدّی مهم ترین بخشِ تربیتِ انسان است، اثرگذارِ در اجتماع است، دارای رشد علمی و معنوی است، مدیر کانون بسیار مهمّ خانواده است، مایه ی آرامش جنس مرد است؛ همه ی اینها در کنار خصوصیّات زنانگی [است]، مثل لطافت، مثل رقّت قلب، مثل آمادگیِ دریافتِ انوارِ الهی؛ این الگوی زن مسلمان است؛ همین خصوصیّاتی که پیغمبر اکرم در بیانات متعدّد به مناسبت تمجید از فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) یا خدیجه ی کبرا یا به نحو کلّی درباره ی زن بیان کرده؛ این الگوی اسلامی است.
در مقابلِ آن، یک الگوی انحرافی وجود دارد که در دوره های مختلفِ زمان متفاوت بوده؛ امروز آن الگوی انحرافی، الگوی زن غربی است. در این دوره ای که ما زندگی میکنیم، به جای همه ی خصوصیّات برجسته و ممتازی که در زن اسلامی مشاهده کردیم، خصوصیّت و امتیاز عمده ی زن غربی امروز این است که بتواند نظر مردان را جلب کند و در معرض التذاذ(۷) مردان قرار بگیرد. لذا شما می بینید شاخصه ی زن غربی، امروز عبارت است از برهنگی. در مجلس رسمی که مرد و زن شرکت میکنند، مرد باید کاملاً پوشیده باشد، زن بایستی هرچه ممکن است، به سمت عریانی پیش رفته باشد؛ [آن هم] در مجالس رسمی! حالا در محیط اجتماع که روشن است. این وضعیّت مربوط به این دوره های اخیر غرب -اروپا و آمریکا- است؛ در گذشته این جور نبوده. تا آنجایی که ما خبر داریم، و اطّلاع داریم، تا ۱۵۰ سال قبل یا ۱۲۰ سال قبل، البتّه حجاب به معنای اسلامی در آنجا نبود، امّا ولنگاری، برهنگی و بی بندوباری، مثل امروز در زن غربی وجود نداشت. اینکه این چه سیاستی است که جامعه ی غربی را به این سمت کشانده و هدفش چیست، جای بحثهای طولانی و مفصّل دارد؛ امّا الان واقعیّت این است: زن غربی مظهر مصرف، آرایش، جلوه گری در مقابل مردان و وسیله ی هیجان جنسیِ نوع مرد و جنس مرد است. بقیّه ی حرفهایی که میزنند، مثل قضیّه ی عدالت جنسیّتی و این حرفها، همه حرف است و ظاهر قضیّه است، باطن قضیّه آن است. شنیدید که تعداد قابل توجّهی از بانوان صاحب مقام غربی، در همین چند ماه قبل از این، یکی پس از دیگری اعلان کردند که در دوران جوانی، در جریان مسائل اداری ای که در آنجاها عضو بوده اند، با زور و با خشونت مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند؛ این را به زبان آوردند، گفتند. اینها زنهای معمولی نیستند؛ زنهای برجسته ی غربی اند. اسلام به وسیله ی حجاب در را بر روی آن مسیری که جنس زن را به این نقطه ی انحراف برساند بسته؛ اجازه نداده. حجاب اسلامی وسیله ی مصونیّت زن است؛ حجاب وسیله ی محدودیّت زن نیست.
امروز پرچمِ استقلالِ هویّتی و فرهنگیِ زنان در دست زنان ایرانی است؛ امروز بانوان ایرانی با حفظ حجاب، استقلال هویّتی خودشان و استقلال فرهنگی خودشان را دارند اعلام میکنند و به دنیا صادر میکنند؛ یعنی دنیا سخن جدیدی دارد می شنود. زن میتواند در میدانهای اجتماعی حضور فعّال داشته باشد، تأثیرگذاری اجتماعی عمیق داشته باشد. امروز زنان کشور ما در بخشهای مختلف چنین تأثیرگذاری ای دارند؛ درعین حال حجاب و عفاف و وجه تمایز میان زن و مرد، فاصله ی میان زن و مرد، در معرض سوءاستفاده ی مردان قرار نگرفتن، خود را در حدّ وسیله ی التذاذ مردان بیگانه و زیاده طلب پایین نیاوردن و تحقیر نکردن، جزو خصوصیّات زن ایرانی و زن مسلمانِ امروز است. ما البتّه این الگو را داریم، این چهارچوب را داریم، در میان بانوان ما کسانی هستند در حدّ بسیار خوب، بعضی در حدّ اعلای این الگو دارند زندگی میکنند، بعضی هم در حدود متوسّطند؛ به هرحال، این الگو وجود دارد و مبنای کار زن ایرانی این است.
آن کسانی که کانون خانواده را تحقیر میکنند، خیانت میکنند؛ هم به ملّت، هم به زن [یعنی] به جامعه ی زنان. آن کسانی که وانمود میکنند عدالت جنسیّتی به این است که در همه ی میدانهایی که مردها وارد میشوند، زنها هم باید وارد بشوند، اینها خیانت میکنند به اعتماد زن و به حرمت و شخصیّت و هویّت زن. زن محترم است، هیچ کس هم نگفته که زن در میدانهای اجتماعی وارد نشود یا مسئولیّت نگیرد یا علم پیدا نکند؛ نه، امروز جزو بهترین دانشمندان ما، جزو بهترین نویسندگان ما، جزو بهترین شخصیّت های فرهنگی ما، زنان بی شماری هستند که امروز در جامعه ی ما حضور دارند؛ این هم هنر انقلاب است؛ این را بدانید، قبل از انقلاب چنین چیزی وجود نداشت! بسیار بسیار معدود بودند کسانی از زنان که توانسته باشند به رتبه های عالی علمی و فرهنگی و ادبی و مانند اینها برسند؛ امروز بسیار زیادند؛ این هنر انقلاب بود که این کار را کرد؛ این به خاطر همین است که الگوی زن مسلمان اصلاً این است؛ امّا درعین حال مدیر خانواده زن است، محورِ کانونِ خانواده زن است، مهم تر از همه ی مشاغل زن، مادری، همسری و ایجاد آرامش و سکینه است. وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیَسکُـنَ اِلَیها؛(۸) مایه ی سکونت و آرامش است؛ این خصوصیّت زن در اسلام است و در روزِ زن این چیزها را بایستی انسان توجّه کند. البتّه به بانوان محترم ایرانی و مسلمان و مؤمنِ به این مفاهیم اسلامی و قرآنی، توصیه میکنیم که اینها را حفظ کنند، روز به روز افزایش بدهند؛ از آفتهایی مثل اسراف، مثل چشم وهمچشمی های منفی -مثل رقابتهای منفی، مثل الگو گرفتن از زن منحرف غربی- پرهیز کنند؛ مراقب خودشان باشند. زن مسلمان، امروز در کشور ما سرافراز است. زن ایرانی این امتیاز را دارد که هویّت مستقلّ فرهنگی دارد و تحت تأثیر دیگران قرار نمیگیرد؛ این را باید در خودتان حفظ کنید.
خب این حالت، دشمن دارد. من به شما عرض بکنم، یک بخش بسیار عمده ی جنگ نرم و جنگ روانی دشمن در کشور ما ناظر به همین مسئله است. شما منادیان حقّید، این مسائل را باید در بیاناتتان، در اظهاراتتان، در شعرهایتان -البتّه امروز هم در بعضی از این بیانات و اشعاری که تلاوت شد و خوانده شد بود- منتشر کنید؛ این وظیفه ی بسیار مهمّ شما است، شما رسانه اید. یکی از مهم ترین رسانه ها، رسانه ی مدّاحان و خوانندگان مذهبی و دینی است که بحمدالله در کشور ما امروز هم گسترش پیدا کرده؛ این رسانه خیلی مهم است!
من یک مسئله ای را اینجا بگویم و از وقت استفاده کنم؛ حالا ان شاءالله هرچه بشود کوتاه تر. ببینید؛ دشمنان انقلاب اسلامی به طور دائم مشغول توطئه اند؛ و این مایه ی افتخار ما است. یعنی چهل سال است که به طور دائم علیه نظام اسلامی، علیه ایران اسلامی دارد توطئه انجام میگیرد؛ میلیاردها پول خرج میشود؛ شخصیّت های فکری، دُور هم می نشینند برای اینکه به این نظام ضربه بزنند، برای اینکه این [نظام] را ریشه کن کنند؛ و خب چهل سال است که روز به روز این شجره ی مبارکه، این شجره ی طیّبه، دارد رشد میکند؛ این مایه ی افتخار ما است. اگر علیه ما فعّالیّت نمیکردند، ما احساس نمیکردیم که تا این حد مورد لطف الهی قرار داریم. این همه دارد علیه جمهوری اسلامی کار میشود؛ علیه هیچ ملّتی، هیچ کشوری این اندازه توطئه وجود نداشته، درعین حال هیچ غلطی نتوانستند بکنند و جمهوری اسلامی در راه رشد و کمال خود پیش رفته؛ این [توطئه] هست، امروز هم این وجود دارد. در همین چند ماه قبل از این، به قول خودشان در اتاق فکر -یعنی گروه های فکری ویژه- دُور هم نشستند، بحث کردند، تلاش کردند، برای جمهوری اسلامی برنامه ریزی کردند، زمان هم معیّن کردند، دی ماه، بهمن ماه، اسفندماه -یعنی همین ایّامی که من و شما در آن هستیم- که در دی ماه این کار را میکنیم، در بهمن این کار را میکنیم، در اسفند هم این کار را میکنیم، تا آخر سال هم بساط جمهوری اسلامی را جمع میکنیم. خب، شتر در خواب بیند پنبه دانه! در دی ماه دیدید ملّت ایران چه جور جواب دادند؛ در بهمن ماه دیدید ملّت ایران چه جور جواب دادند! در اسفند ماه هم که الان هستیم، ملّت ایران آماده است؛ ملّت ایران هر متجاوزی، هر متعرّضی و هر غلط زیادی کنی را به جای خود می نشاند.
آن چیزی که من میخواهم عرض بکنم اینها نیست؛ اینها را بارها گفته ایم، همه هم میدانیم، همه هم میدانند، دشمنان ما هم میدانند که جمهوری اسلامی استحکامش متّکی به مردم است، متّکی به ایمانها است، متّکی به جوانان پُرشور و علاقه مند است، متّکی به آن خطّ و راه درستی است که امام بزرگوار ترسیم کرده؛ داریم حرکت میکنیم، دیگران هم هر کار میخواهند بکنند، بکنند؛ هر چه میخواهند بگویند، بگویند؛ غلطی هم نمیتوانند بکنند؛ اینکه مشخّص است. من میخواهم مسئله ی حجاب را ذکر کنم و اشاره کنم: پولهای زیادی خرج میکنند، فعّالیّت زیادی میکنند، صدها رسانه را -از انواع و اقسام رسانه ها- به کار میگیرند برای اینکه بتوانند روی این نقطه ی حسّاس، [یعنی] نقطه ی هویّت مستقلّ فرهنگیِ زنِ مسلمان، اثرگذاری کنند؛ دشمنان ما واقعاً خودشان را در خارج از کشور [برای این کار] میکشند؛ از طُرق مختلف؛ حالا چقدر پول خرج میشود برای اینکه بتوانند این تلویزیون ها و این رادیوها و این فضای مجازی و این سایت های اینترنتی را به کار بیندازند -مدام تبلیغ بکن، بگو، بگو، صد بار- که چه بشود؟ که نتیجه اش بالاخره این بشود که مثلاً فرض کنید چهار دختر فریب بخورند و در خیابان حجابشان را بردارند. این همه خرج، این همه زحمت، این همه فکر، پشت سر این کار است، دارند تلاش میکنند، [امّا] تلاششان عقیم است؛ نتیجه اش این است که چهار نفر -حالا چهار دختر در گوشه کناری- فریب بخورند یا انگیزه های گوناگونی پیدا کنند؛ بعضی شان هم ممکن است پول بگیرند -حالا من نمیدانم، نمیتوانم قطعاً بگویم- و این روسری را از سرشان بردارند یعنی مثلاً ما چه شدیم! نتیجه ی همه ی آن تلاش، خلاصه میشود در این نتیجه ی کوچکِ حقیر.
خب، تا اینجا مسئله ای نیست؛ [امّا] آنچه بنده را حسّاس میکند، این است که ناگهان شما می بینید از دهان یک گروهی از افرادی که جزو خواص محسوب میشوند، مسئله ی «حجاب اجباری» مطرح میشود؛ معنایش این است که یک عدّه ای نادانسته -حالا من میگویم نادانسته؛ ان شاءالله نادانسته است- همان خطّی را دنبال میکنند که دشمن با آن همه خرج نتوانسته است آن خط را در کشور به نتیجه برساند؛ همان خط را دارند دنبال میکنند؛ در بین اینها روزنامه نگار هست، در بین اینها روشنفکرنما هست، در بین اینها آخوند و معمّم هست. [میگویند] «امام که فرمودند باید زنها باحجاب باشند، همه ی زنها را نگفتند»! حرف بیخود! ما بودیم آن وقت، ما خبر داریم؛ چطور این جور است؟ امام در مقابل یک منکر واضحی که به وسیله ی پهلوی و دنباله های پهلوی در کشور به وجود آمده بود، مثل کوه ایستاد، گفت باید حجاب وجود داشته باشد. در مقابل همه ی منکرات، امام همین جور محکم ایستاد. همان وقت بحث تجارت مشروبات الکلی بود؛ ما در شورای انقلاب بودیم، جلسات مشترکی با دولت داشتیم، همان وقت کسانی بودند که معتقد بودند تجارت مشروبات الکلی برای کشور فایده دارد، ما از این فایده چطور صرف نظر کنیم؛ مایل بودند این تجارت ادامه پیدا بکند، از بیرون شراب بیاورند. امام قرص ومحکم ایستاد؛ در مقابل حرام الهی، امام بزرگوار می ایستاد و ایستاد؛ این حرام الهی بود. حالا آقا از آن طرف درآمده [میگوید] که «آقا! این گناه که مثلاً از غیبت بزرگ تر نیست؛ چرا شما در مقابل غیبت کسی را تعقیب نمیکنید، در مقابل این [کار] که مثلاً روسری را بردارد یا بی حجاب باشد، تعقیب میکنید». ببینید چه [خطایی]؟ عدم تشخیص؛ آنچه انسان [از آن] رنج میبرد، این است که تشخیص نیست. ما که نگفتیم اگر کسی در خانه ی خودش در مقابل نامحرم روسری اش را برداشت، ما او را تعقیب میکنیم؛ [خیر] ما او را تعقیب نمیکنیم، در خانه ی خودش است، کار شخصی میکند.
آن کاری که در ملأ انجام میگیرد، در خیابان انجام میگیرد، یک کار عمومی است، یک کار اجتماعی است، یک تعلیم عمومی است؛ این [خطا]، برای حکومتی که به نام اسلام بر سرِ کار آمده است تکلیف ایجاد میکند. حرام کوچک و بزرگ ندارد؛ آنچه حرام شرعی است نبایستی به صورت آشکار در کشور انجام بگیرد. حالا یک نفر یک غلطی برای خودش میکند، [به] کنار، آن بین خودش و خدا است؛ امّا آنچه در مقابل چشم مردم است، در محیط جامعه است، حکومت اسلامی -مثل حکومت امیرالمؤمنین، مثل حکومت پیغمبر- وظیفه دارد در مقابل آن بایستد. این منطقی که میگوید «آقا شما اجازه بدهید مردم خودشان انتخاب بکنند»، خب در مورد شراب فروشی هم هست؛ شراب را هم آزاد کنیم در کشور، هر کسی خودش دلش میخواهد بخورد، هر کس نمیخواهد نخورد! این حرف شد؟ در مورد همه ی گناهان بزرگ اجتماعی، این حرف وجود دارد؛ این حرف شد؟ شارع مقدّس بر حکومت اسلامی تکلیف کرده است که مانع از رواج حرام الهی در جامعه بشود؛ حکومت اسلامی موظّف است در مقابل حرام بایستد، در مقابل گناه بایستد. امروز ما در داخل کشور، مفتخریم به حجاب زنانمان؛ زنان ما با چادر -که یک حجاب ایرانی است؛ چادر، حجاب ایرانی است- و با حجاب اسلامی، به بالاترین رتبه های علمی رسیده اند، به بالاترین رتبه های هنری و فرهنگی رسیده اند، جزو برجسته ترین ها شدند، در مسائل اجتماعی اثرگذاری کردند؛ در عین حال خانه داری شان را هم کردند، بچّه شان را هم تربیت کردند، شوهرداری هم کردند. این که ما بیاییم قوانین را همین طور دائم دُور بزنیم برای اینکه یک جوری میل غلط انحرافی فرهنگ غربی را در کشورمان ایجاد کنیم، خطای بزرگی است؛ یک عدّه ای این خطا را میکنند.
مسئله ی تکثیر نسل، تکثیر اولاد در جامعه مطرح شد، خب مسئولین هم همراهی کردند، موافقت کردند؛ من می شنوم در گوشه و کنار، بر خلاف آن عمل میکنند. این چیزی است که غربی ها میخواهند؛ غربی ها با افزایش عدد مسلمانها مخالفند، با افزایش عدد ملّتی که جوانهایش میتوانند در عرصه ظاهر بشوند و کشور را به اوج برسانند، معلوم است که مخالفند. ما نباید کار را جوری پیش ببریم که مقصود آنها عملی بشود؛ باید جوری حرکت بکنید که مقاصد اسلامی تأمین بشود، این وظیفه ی ما است، وظیفه ی مسئولین ما این است.
فرهنگ ما، فرهنگ الهی است؛ این فرهنگ، استقلال ما را تضمین و تأمین میکند، آزادی ما را هم تأمین میکند. آن کسانی که به نام آزادی، ولنگاری را در جامعه ترویج میکنند، آزاد نیستند، اینها اسیر دست بسته ی فرهنگ غربی اند؛ فرهنگ غربی است که دارد اینها را هدایت میکند؛ این چه آزادی ای است؟ آزادی این است که شما نیّت خودتان، ایمان خودتان، فکر خودتان، قرآن خودتان، الگوی اسلامی خودتان را داشته باشید و آن را دنبال بکنید؛ این، آزادی است، این، عظمت است، این، حریّت است؛ این باید تأمین بشود.
در زمینه ی آموزش و پرورش، این مسئله ی ۲۰۳۰ را گفتیم، یک عدّه ای دنبال کردند، خب کارهای خوبی هم انجام گرفت؛ حالا گوشه و کنار به من گزارش میرسد که یک کارهای خلافی دارد انجام میگیرد؛ باید جلویش گرفته بشود. مسئولین کشور موظّفند جلوی هرگونه تخلّف از آن چیزی که سیاست اسلامی کشور است، بگیرند؛ در زمینه ی آموزش و پرورش، در زمینه ی مسائل مربوط به زنان.
این عنوان عدالت جنسیّتی و مانند اینها هم حرف است؛ اینها حرفهایی است که دیگران گفته اند، غربی ها گفته اند، یک عدّه هم از روی دست آنها برمیدارند مینویسند، میشوند بلندگوی آنها. چه عدالتی؟ این عدالت است؟ الان بیشترین تجاوز جنسیِ با اِعمال زور، در غرب -در آمریکا و در اروپا- دارد انجام میگیرد؛ خیلی بیش از کشورهای دیگر؛ درحالی که آنجا به حسب ظاهر و به قول خودشان، آزادی زنان هم هست. بیشترین خشونت مردِ داخل خانه علیه زنِ داخل خانه، در آنجا دارد انجام میگیرد؛ طبق آمارهایی که وجود دارد. آن وقت در خود این آمارهایی که ذکر میکنند، میگویند بسیاری از زنهای آنها جرئت نمیکنند بیایند شکایت بکنند؛ این آمارها مربوط به جاهایی است که می آیند شکایت میکنند؛ که تازه این، همه ی آن [هم] نیست! آنجا است که مشکل دارند؛ مشکل زندگی دارند، مشکل فرهنگ دارند، مشکل مدیریّت جامعه [دارند]. چه عدالتی؟ عدالتی نیست! اسم عدالت جنسیّتی را می آورند، برای اینکه بتوانند مقاصدِ خودشان را اِعمال بکنند. در اسلام، عدالت جنسیّتی به این است که زن، محترم باشد، مورد تعرّض قرار نگیرد؛ مرد به خاطر قوای جسمانیِ قوی تر از زن و به خاطر قواره ی بزرگ تر از زن، به خودش حق ندهد که به زن زور بگوید و یا اِعمال خشونت بکند؛ عدالت این است.
قوانینی باید در کشور به وجود بیاید؛ البتّه در این قوانین هم [این موارد را] مراعات کنند. من شنیدم لایحه ای را دارند تنظیم میکنند برای همین مسائل خانواده و اِعمال خشونت علیه زنان؛ هم مسئولین دولتی، هم مسئولین مجلس، مراقب باشند که باز همان فرهنگ غربی را نخواهند اینجا پیاده کنند که مثلاً فرض کنید اگر در امر ازدواجِ دختر، پدر دخالت کرد، این خشونت است و خشونت را [اینچنین] معنا کنند؛ نه. اینکه «چه چیزی خشونت است و چه چیزی خشونت نیست» از غرب نبایستی تعلیم گرفته بشود؛ از منطق عقلانیِ خود ما، از فکر اسلامیِ خود ما بایستی فهمیده بشود و دانسته بشود. ما امروز با یک چنین دشمنی های خباثت آمیزی مواجهیم، بایستی مراقب باشیم.
من حالا اینجا در آخر عرایضم به شما جامعه ی مدّاحان عرض بکنم، همان طور که گفتم، کار شما مهم است، شما یک رسانه ی بسیار مهمّی هستید. وظیفه ی جامعه ی مدّاح، وظیفه ی سنگینی است. همه جا میرَوید، با همه ی مردم مواجهید، میدان و فرصت برای گفتن دارید و گوشهایی برای شنیدن حرفهای شما آماده است؛ این وظیفه ی شما را سنگین میکند. آنچه اینجا من یادداشت کرده ام که به شما عرض بکنم [این است]:
اوّلاً معرفت و ایمانِ مخاطبانِ خودتان را ارتقاء بدهید. شعر را، بیان را جوری انتخاب کنید که معرفت مخاطب و ایمان مخاطب بالا برود؛ هم معرفتش -عقلانیّت دینی اش- هم ایمان قلبی اش. ارتقاء معرفت و ایمان.
روشنگری سیاسی؛ مسائلِ گوناگونِ سیاسیِ امروزِ ما احتیاج به روشنگری های واضح و قانع کننده دارد؛ اینها را حتماً بایستی فرا بگیرید، به مردم منتقل بکنید.
ترویج اخلاق و رفتار اسلامی؛ اخلاق اسلامی و رفتار اسلامی را در بین کتابهای اخلاق و از علمای اخلاق بگیرید و به مردم منتقل کنید، با استفاده ی از هنر که کار شما هنر است -شعر و آواز، هنر است- اخلاق را ترویج کنید، رفتار صحیح اسلامی را ترویج کنید، برادریِ بین مردم را ترویج کنید، محبّت و مهربانی را ترویج کنید، اتّحاد ملّی را ترویج کنید؛ اُنس با قرآن را، اُنس با نماز را، توجّه به خدا را، پرهیز از گناه را به مخاطبینِ خودتان یادآوری کنید؛ این تذکّرات خیلی ارزش دارد؛ هم برای مخاطبتان ارزش دارد، هم برای خودتان؛ برای خودمان هم ارزش دارد. وقتی ما نصیحت میکنیم کسی را، درواقع خودمان را هم نصیحت کرده ایم؛ برای خودمان هم ارزش دارد.
دشمنان مرتّباً امروز در زمینه های سیاسی شبهه آفرینی میکنند؛ راجع به اینکه ایران چرا در منطقه حضور دارد. حالا مدّعی کیست؟ آمریکا! که همه جا حضور فتنه گرانه و مفسدانه پیدا میکند؛ هر جا آمریکا هست، فساد هست؛ هر جا آمریکا هست، فتنه هست. دولت فتنه گر و فسادانگیز آمریکا، به ما میگوید شما چرا در منطقه حضور دارید! خب، ما [اگر] در منطقه حضور داریم باید از تو اجازه بگیریم؟ ما برای حضور در منطقه بایستی با دولتهای منطقه مذاکره کنیم، گفتگو کنیم؛ با شما چرا بیاییم گفتگو کنیم؟ هروقت خواستیم در آمریکا حضور پیدا کنیم، با شما باید گفتگو کنیم.(۹) همین طور کشورهای اروپایی؛ میگویند ما میخواهیم مذاکره کنیم با ایران دربا ره ی حضورش در منطقه! به شما چه مربوط است؟ شما چرا در منطقه هستید؟ اینجا منطقه ی ما است یا منطقه ی شما است؟ اگر منطقه ی ما است، شما اینجا چه کار میکنید؟ منطقه ی ما است، خودمان با مردم منطقه و با حکومتهای منطقه مذاکره میکنیم، صحبت میکنیم، قرار میگذاریم؛ الحمدلله قرار هم گذاشته ایم، الحمدلله موفّق هم شده ایم، الحمدلله پیش هم رفته ایم، ان شاءالله بعد هم پیش تر خواهیم رفت. مسائل سیاسی که عرض میکنم، فقط مسائل جناحی و داخلی و مانند اینها نیست؛ اینها [هم] مسائل سیاسی است؛ اینها را باید مردم بدانند.
امیدواریم ان شاءالله خدای متعال به شماها توفیق بدهد، کمک کند، بتوانید وظیفه ی مهمّ این روزها را انجام بدهید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در ابتدای این دیدار، جمعی از مدّاحان با قرائت اشعار، به ذکر فضایل و محامد حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) پرداختند.
۲) کامل الزّیارات، ص ۳۱۰
۳) مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۳۵۸
۴) سوره ی تحریم، بخشی از آیه ی ۱۱؛ «و براى کسانى که ایمان آورده اند، خدا همسر فرعون را مَثَل آورده … »
۵) سوره ی تحریم، بخشی از آیه ی ۱۲
۶) امالی صدوق،ص ۱۲۵
۷) لذّت، لذّت بردن
۸) سوره ی اعراف، بخشی از آیه ی ۱۸۹
۹) خنده ی حضّار
دهه شصتی ها فرصت هستند،مشکل مدیران فرصت سوزند....
اگرچه در یک وانمودسازی هدفمند از سوی روزنامههای زنجیرهای حامی دولت چنین القا میشد که دولت تدبیر و امید با فلان مقدار بحران و حاشیه روبرو شده است و انگشت اتهام را نیز به جانب منتقدان میگرفتند. اما کافی است تنها سخنرانیها و اظهارات دولتمردان را در ماههای اخیر مرور کنید. آنگاه میبینید که سرمنشا بسیاری از حاشیهها و التهابهای جاری شده در جامعه خود دولت و مدیرانش است.
در تازهترین مورد اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت تدبیر و امید، ضمن اظهاراتی جنجالی که واکنشهای زیادی را به دنبال داشت، علت مشکلات بیکاری را جمعیت زیاد دهه شصتیها دانست و گفت: «دهه شصتیها هر کجا پا میگذارند مشکل ایجاد میکنند.»
جهانگیری در ادامه سخنانش افزود: «این متولدین دهه شصت در هر مقطعی به هر موضوعی که ورود پیدا میکنند اونجا مشکل ایجاد میکنند»!
وی سپس در بیان دلیل این قضاوت خود گفت: «زمانی که به دبستان ورود پیدا کردند این دهه شصتی ها؛ همه یادمون هست تو روزنامهها مینوشتن: مدارس چهار شیفته داریم؛ بعد به دبیرستان ورود پیدا کردند، دبیرستانها همین جور شد؛ بعد اومدن دانشگاه، یه دفعه تعداد دانشجوها افزایش چشمگیر پیدا کرد؛ در هر جا رسیدیم دانشگاه زدیم.»
سپس این معاون اول دولت چنین ادامه میدهد: «این نشونه اون جمعیت دهه شصته؛ الان اون جمعیت دهه شصت به دوره اشتغال رسیده؛ یه جمعیت خیلی عظیمی فارغالتحصیل دهه شصت داریم؛ بالاخره باید برای اینا کار درست بکنیم؛ کار درست نمیکنیم آسیبهای اجتماعی به شدت افزایش پیدا میکنه.»
سن کنونی دهه شصتیها
پیش از آنکه به موارد دیگر بپردازیم نخست ببینیم متولدین دهه شصت اکنون چندساله هستند. چرا که معاون اول محترم دولت گفته: متولدین این دهه هرجا که ورود میکنند مشکل ایجاد میشود. ببینیم اصلا متولدین دهه شصت در این دولت به بازار کار وارد شدهاند؟! متولدین آغازین سال این دهه یعنی سال 1360 اکنون تقریبا 36 ساله هستند و متولدین آخرین سال این دهه (1369) تقریبا 27سال دارند.
با این اوصاف متولدین سالهای آغازین این دهه به صورت عادی و با فرض اینکه همه آنها وارد دانشگاه شده و تا مقاطع بالا درس خواندهاند اکنون بین 8 تا 11 سال از ورودشان به بازار کار میگذرد. اگر متولدین آغازین سالهای دهه شصت تا مقطع لیسانس یا دیپلم درس خوانده باشند به طور میانگین 13 تا 16 سال از ورود آنها به بازار کار گذشته است.
می ماند چند سال انتهایی دهه شصت؛ اگر باز هم در مورد همه آنها این فرض را لحاظ کنیم که تا مقاطع بالا (مثلا فوق لیسانس) درس خوانده باشند از دو – سه سال از ورود متولدین آخرین سال این دهه به بازار کار میگذرد. اگر متولدین این سال مقاطع لیسانس یا پایینتر درس را رها کرده باشند که لحظه ورود آنها به بازار کار 4 تا 6 سال پیش بوده است. اینها محاسبات پیچیدهای نیست و نشان میدهد که متولدین اکثر سالهای دهه شصت پیش از دولت تدبیر و امید به بازار کار وارد شدهاند. حال چرا دولت سعی دارد تا بار همه متولدین این دهه را بر دوش خود نشان دهد؟
اظهاراتِ روز پنجشنبه اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور در همایش روز جهانی آینده، با واکنش گسترده در فضای مجازی روبهرو شد. واکنشهایی که با هشتگهایی چون #دهه_شصتیا، #دهه_شصتی و #جهانگیری همراه بود. در این میان نگاه طنز برخی کاربران به این موضوع جالب توجه بود. برخی از این توئیتها را در ادامه بخوانید:
«بیاید همه #دهه_شصتیها مثل نهنگ بریم خودکشی دسته جمعی کنیم تا قبل اردیبهشت. وگرنه دولت نقض #برجام رو هم میندازه گردن مونها. از من گفتن بود. هشدار جهانگیری رو جدی بگیرید.»
«دولت تدبیر و امید با دوتا مشکل اساسی روبه رو که باید باهاشون مقابله کنه : ۱-دولت قبل ۲- #دهه_شصتیها»
«#دهه_شصتیها به كنار تو بگو براىاشتغال و ازدواج #دهه_هفتاديا چيكار كردى؟»
«تا الان تقصیر دولت قبل بود، از حالا به بعد تقصیر #دهه_شصتیها وظیفه دولت هم اعلام مقصر اصلی در هر سال. کارها هم خودش درست میشه انشاالله!»
«+ گردن جدید چی داری برای انداختن تقصیرها؟ -گردنها جا نداره میندازم پای #دهه_شصتیها»
«امام میگفت امید من به شما دبستانیهاست یعنی #دهه_شصتیها اما اسحاق جهانگیری میگه…»
مهمترین سؤال مردم در فضای مجازی این بود که چه زمانی این شیوه دولت به پایان میرسد که سعی میکند بار هر نقص و کاستی را با فرافکنی به دیگران از شانه خود بردارد؟!
دست استعمار در آستین دراویش گنابادی
از روزگاری که با شنیدن نام درویش، انسانی منقطع از دنیا، با آرامش و وقاری دلنشین در ذهنمان تداعی میشد، زمان زیادی نمیگذرد. اما دیری نپایید که دنیای شیشه ای مجازی، حقایقی را برای مردم آشکار کرد و فیلمی از تعرض یکی از اقطاب دراویش به مریدان، دست به دست چرخید و نقاب از چهره آنان زدود. با این حال هنوز هم افرادی هسنتد که به دنبال اینچنین فرقه های منحرف که در لوای معنویت ودین، شرافت و انسانیت را به تاراج می برند، حرکت میکنند.
دراویش چه کسانی هستند؟
مراد از دراویش، فرقه اهل حق بمعنی مردان حق است که گروهی را علی الله گویند که از غلاهٔ شیعه هستند. مذهب ایشان مجموعهای است از آراء و عقاید که تحت تاثیر افکار اسلامی، زردشتی و یهودی و مسیحی و مهرپرستی و مانوی و هندی و افکار فلاسفه قرار گرفته است. در دستورهای دینی اهل حق، اجرای سه بوختیا سه اصل اخلاقی زردشتی، که «پندار نیک» و «گفتار نیک» و «کردار نیک» باشد از واجبات است.
انتظار می رود فرهیختگان با روشنگری، راه انحراف جوانان را بوسیله عقاید پوچ و شیطان محور فرقه ها ببندند و همچنین رسانههای جمعی خصوصا صدا و سیما در تبیین چهره حقیقی فرق منحرف، نقش فعال تری ایفا کنند.
دراویش گنابادیه
از معروفترین فرقه های دراویش در ایران، سلسله نعمت_اللهی، منسوب به شاه نعمت الله ولی، از عرفای قرن هشتم است. سلسله نعمت اللهی گنابادی خود را فرقه ناجیه میدانند و داعیه این را دارند که تنها راهی که از اسلام واقعی مانده آنها هستند. سیر سلوک حقیقی را مختص خود دانسته و بقیه مسلمانان همه راه را به خطا رفته اند. اگر قرار است فردی به مرحله از مراحل معنوی برسد فقط از راه و مسیر آنها باید برسد. آنها خود را جانشین و نائب حضرات معصومین دانسته و به صورت کنایه وار در برخی از کتب و سخنانشان حتی خود را تا حد ائمه معصومین رساندهاند.
سلسله گنابادیه از زمان تأسیس تاکنون هفت قطب داشته که قطب فعلی آن، نورعلی تابنده (مجذوب علیشاه) از اعضای جبهه ملی است و پس از انقلاب، مسئولیتهایی چون معاون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیر سازمان حج و زیارت و معاون وزارت دادگستری داشته است.
در بی هویتی وسر سپردگی این فرق گمراه همین بس که “نورعلی تابنده” قطب فعلی فرقه صوفیه گنابادیه در سخنرانی اخیر خود، بعد از آنکه حیات امام زمان(عج)، عصمت امامام معصوم(ع) و اصول دین را زیر سوال برد؛ به مقام حضرت زهرا(س) توهین کرد و مدعی شد که شهادت مقام بالایی است و شامل حضرت زهرا نمی شود و با گفتن شهادت حضرت زهرا مقام شهید را بی ارزش می کنید زیرا حضرت زهرا(س) رحلت کرده است.
این اظهارات تابنده در حالی صورت می گیرد که در تقویم دراویش گنابادی، فوت دو تن از قطب های این فرقه (مشتاق علیشاه و سلطان علیشاه) با عنوان شهادت درج شده است.(1)
اعتقادات فرقه گنابادیه:
اجتماع در خانقاه و دشمنی با مسجد! (مسجد را خانه ضرار میدانند!)؛
اعتقاد به قطب در حد خدا و سجده کردن به او!
وحدت وجود و ادعای الوهیت و ربوبیت: آنها بر این باورند حتی کسانیکه بت و جن و گاو و آلات تناسلی را میپرستند، در واقع پرستش خدا میکنند!
لیدر گروهک تروریستی ریستارت (محمد حسینی که خود و ظاهرا خانواده اش از اعضای این فرقه هستند) با تلفیقی از عقاید درویش مسلکی و باستانگرایی لائیک و با شبکه سازی از اعضای این فرقه خصوصا گروهک مجذوبان نور، تاکنون به شکل وحشیانه ای اقدام به آتش زدن چندین مسجد و حسینیه در کشور کرده است.
جدایی طریقت و شریعت: بی مبالاتی به نماز و خمس و زکات و غسل و حجاب و..؛
نفی مذهب و یکسان دانستن همه ادیان (اعم از الهی و غیرالهی)؛
نفی انتظار فرج و قبول نداشتن حضرت مهدی(عج)؛ ادعای جانشینی امام زمان (نیابت خاصه)! اعتقاد به جدایی دین از سیاست؛ شارب ( سبیل بلند) گذاشتن؛
طلسم بازی، مریدپروری، ثروت اندوزی (درست برعکس نام درویش!). تعرض اقطاب و افراد صوفیه به زنان.
افشای نقش دراویش گنابادی در فتنه 88
چندی پیش سایت بی بی سی فارسی مستندی را بنام “بیست و چندم خرداد” پخش کرد که در بخشی از فیلم مهدی کروبی با تیم مشاوران و عناصر فتنهگرش در حال برنامه ریزی برای بر هم زدن وضع انتخابات و نتایج آرا بودند که اعضای تیم اغتشاش فرقه گنابادی مانند حمید رضا مرادی ، صالح مرادی و ..چند نفر دیگر از این عناصر در صحنه ای این فتنه انگیزی همراه کروبی حاضر بودند.
“نورعلی تابنده” قطب فعلی فرقه صوفیه گنابادیه در سخنرانی اخیر خود، بعد از آنکه حیات امام زمان(عج)، عصمت امامام معصوم(ع) و اصول دین را زیر سوال برد؛ به مقام حضرت زهرا(س) توهین کرد و مدعی شد که شهادت مقام بالایی است و شامل حضرت زهرا نمی شود.
گفتنی است سایت “مجذوبان نور” فرقه، توسط سرویس اطلاعات فرانسه حمایت و رابط این سرویس یعنی مصطفی آزمایش نماینده برکنار شده نورعلی تابنده، خطوط اصلی این سایت ضد انقلاب را ترسیم می کند. مصطفی آزمایش از چند سال گذشته تلاش وسیعی را برای پیوند دادن این فرقه با گروه های سیاسی ضد انقلاب داشته که از آن جمله میتوان به همکاریهای تنگاتنگ و مشکوک وی با دایان علایی نماینده فرقه ضاله بهائیت و حتی دیدار مخفیانه ی وی با رضا پهلوی فرزند شاه مخلوع اشاره کرد. (2)
دیگر فعالیت های سیاسی فرقه گنابادیه
فرقه دراویش گنابادی علیرغم ادعای عدم دخالت در سیاست، همواره بعنوان ابزار سیاسی بیگانگان بکار گرفته شده اند. استراتژیست های غربی برای مبارزه با اسلام شیعی و شیعه انقلابی، حساب ویژه ای بر روی دراویش همچون دیگر فرقه های غیرانقلابی باز کرده اند. نمونه بارز دخالتهای سیاسی دراویش:
حمایت کامل آنها از حکومت پهلوی و حتی برقراری پیوندهای خویشاوندی با مقامات طاغوت (اقبال، نصیری و..) است. طبق آمار سال 1337، از شانزده نفر فرماندار استان خراسان، هشت نفرشان صوفی بودند.
حضور میدانی بسیاری از دراویش در اغتشاشات سال 88 و حتی نقش مدیریتی آشوبها
اعلام حمایت از برخی کاندیداها
پروندهسازیهای حقوق بشری با رویکرد گسترش تحریمها
جدیدترین اقدام این فرقه، آتش زدن مساجد در اغتشاشات دی ماه 96 است.
نورعلی تابنده به حمایت تلویحی از آتشزدن حسینیهها توسط جنبش ریاستارت پرداخته و آنرا انتقامگیری از تخریب حسینیه (خانقاه) دراویش در سالهای قبل دانسته است. لیدر گروهک تروریستی ریستارت (محمد حسینی که خود و ظاهرا خانواده اش از اعضای این فرقه هستند) با تلفیقی از عقاید درویش مسلکی و باستانگرایی لائیک و با شبکه سازی از اعضای این فرقه خصوصا گروهک مجذوبان نور، تاکنون به شکل وحشیانه ای اقدام به آتش زدن چندین مسجد و حسینیه در کشور کرده است.
اخیرا حدود 200 نفر از دراویش نعمت اللهی گنابادی به دنبال شایعه دستگیری قطب این فرقه در محله پاسداران تهران تجمع کردند.تعدادی از این افراد چوب و چماق و سنگ در دست داشته و تجمع آنان باعث اخلال در تردد خودروها در این محله شده بود. برخی افراد حاضر در این تجمع قصد داشتند به تجهیزات نیروهای انتظامی آسیب وارد کنند که ماموران ناجا مانع اقدام آنان شدند.آن ها فرد موتور سواری را مضروب کرده و وی را داخل یک خودرو حبس کردند.
سخن آخر
هيچ يك از فرقه هاي تصوف بدلیل بدعتها و انحرافات متعدد در دین، مورد تاييد تشيع نیستند و احادیث متعددی از امام صادق(ع)، امام رضا(ع) در رد و انکار صوفیه و فساد عقیده آنها و حتی بدتر بودن آنان از کفّار وجود دارد. فرقه سازی و تعبیه تعدد مراکز عبادی و عقیدتی، همواره مد نظر استعمارگران خصوصا روباه پیر انگلیس پلید، بوده و هست. بنابر این انتظار می رود فرهیختگان با روشنگری، راه انحراف جوانان را بوسیله عقاید پوچ و شیطان محور فرقه ها ببندند و همچنین رسانه های جمعی خصوصا صدا و سیما در تبیین چهره حقیقی فرق منحرف، نقش فعال تری ایفا کنند. اندیشمندان و علما نیز در منابر و مساجد مردم را توجیه سازند. زیرا امروز حقیقت اسلام در خطر است. یادمان نرود که امام خمینی(ره) فرمود : “علمای اسلام به داد اسلام برسید…” امروز هم به داد اسلام برسید.
پی نوشت:
1-اهانت رییس فرقه گنابادی به ساحت حضرت زهرا(س)، گروه فرهنگی مشرق
2-دراویش گنابادی چه می گویند گناباد کجاست، آفتاب، بهمن1391
3-افشای نقش دراویش گنابادی در فتنه 88، سایت فتنه گران، اسفند1396
روی رنجهایت، موجسواری کن و لذت ببر!
بخشهایی از چهارمین روز سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در حسینیه آیت الله حقشناس(ره) با موضوع «چگونه آسودهتر زندگی کنیم؟» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
برای اینکه آسودهتر زندگی کنیم اول باید اهل فکر باشیم و فلسفۀ رنجهای زندگی را بفهمیم. اگر قطعیبودن رنج در زندگی را بپذیری و فلسفۀ رنج را بدانی اولاً برخی از رنجهایت کاهش پیدا میکند، ثانیاً تحملِ رنجت افزایش پیدا میکند و این دومی خیلی مهمتر است.
بخشی از مشکلات و رنجهایی که به ما میرسد، واقعاً بیخود و اضافه است و اساساً نباید در زندگی ما باشد؛ مثل رنج حسادت، رنج غرور، رنج در اثر معصیت، رنج در اثر بیدقتی، رنج در اثر بدیکردن به دیگران. رنجِ نابجا نهتنها پاداش ندارد بلکه باعث جهنم است؛ دیگر از این بدتر نمیشود! شیطان ترجیح میدهد که تو هم در دنیا غصه بخوری، هم در آخرت به جهنم بروی.
رنج در زندگیِ دنیا «قطعی» است در آن تردید نکن! قرآن میفرماید: ما انسان را در رنج آفریدهایم (بلد/4) تازه، علاوه بر رنجهایی که متعلق به همۀ انسانهاست(مثل رنج پیری) طبق روایات، رنجِ مؤمنین بیشتر است. مثلاً در روایت داریم: همواره کسانی از اهل خانه، همسایگان، کفار، منافقین یا شیاطین هستند که مؤمن را آزار میدهند(مَا أَفْلَتَ الْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَةٍ…) (مُؤْمِنٌ مِثْلُهُ یَحْسُدُهُ…)
برای اینکه فلسفۀ رنج را بپذیریم، هم فکر لازم است و هم کار تربیتی. اگر انسان از همان دوران کودکی بفهمد که «رنج قطعی است» دیگر لازم نیست بارها سرش به سنگ بخورد تا در سی یا چهلسالگی این مطلب را باور کند! اگر تربیت افراد، صحیح باشد، دیگر لازم نیست زیاد از ایمان به خدا و معاد، مایه بگذاریم و بگوییم: «بیایمانی باعث گناه میشود!»
وقتی جوانها میخواهند ازدواج کنند باید به آنها بگوییم: «زندگی مشترک، رنجهایی دارد و فلسفهاش هم این است که باید در زندگی اختلافاتی بین زن و مرد پیش بیاید تا موجب رشد آنها شود و الا خدا که میدانست این دو جنس زن و مرد، همدیگر را به سختی درک میکنند، پس چرا آنها را کنار هم قرار داد؟!» متاسفانه گاهی در جامعۀ ما نصف ازدواجها به طلاق منجر میشود؛ چون بلد نیستیم چگونه با رنج برخورد کنیم؟
اگر عمیقاً فلسفۀ وجود رنج و مشکلات زندگی را درک کنیم، میتوانیم رنجهای نابجا را کم کنیم، آرامشمان را حفظ کنیم و حتی میتوانیم از مشکلات اجتنابناپذیر دنیا حداکثر استفاده را ببریم. در این صورت رنجها مفید خواهند بود؛ نه متوقفکننده (همانطور که بعضیها روی موج دریا موجسواری میکنند)
اگر بپذیری که رنج قطعی است، به سه فایدۀ فوق میرسی و اگر فلسفۀ رنجها را هم بدانی، چهارمین فایدهاش هم حاصل میشود؛ اینکه میتوانی از مشکلات و رنجهایت، لذت هم ببری و حتی از رنج استقبال کنی! اما اگر فلسفۀ مشکلات را سطحی بپذیری، با کمی فشارِ مشکلات، دلیلی را که پذیرفتهای، پس میزنی.
یکی از راههای کاهش رنج این است که خودت برخی از رنجها را انتخاب کنی. آدم عاقل وقتی فلسفۀ رنج را پذیرفت، میگوید: «حالا که از رنجها خلاصی ندارم، پس خودم بعضی از رنجها را انتخاب کنم» اگر خودت یک رنجِ درست و بجا انتخاب کنی، خدا دو یا چند برابرش از رنجت کم میکند؛ مثل انفاق(در انواع مختلفش)
مثلاً صدقهدادن طبیعتاً کمی رنج دارد، اما رنجِ فقیرشدن، بیشتر از آن است. اگر صدقه بدهی، خدا فقرت را از بین میبرد و از رنج فقر رها میشوی. ورزش هم یک رنج است که انتخابش میکنی و سلامتی بهدست میآوری یا از رنج بیماری نجات پیدا میکنی!
راه دیگرِ کاهش رنج، استقبال از رنجهایی است که خدا برایت انتخاب میکند. عالیترین، پُراثرترین، پرسودترین و بابرکتترین رنج در حیاط بشر رنجی است که جوانترها از پدر و مادرها تحمل میکنند؛ این رنج را نوشِ جان کن صدایت هم درنیاید! اگر تحمل کنی و به پدر و مادرت احترام بگذاری هزاران رنج از تو کم میشود!
رنج همسر در درجۀ دوم است، اولیاء خدا از جمله پیامبر(ص) رنج همسر داشتهاند! گاهی مردها برای خانمها و گاهی خانمها برای آقایان باعث رنجهایی میشوند. رنج بچهها در درجۀ سوم قرار دارد و بعدش هم رنج دیگران. اگر این رنجها پیش آمد استقبال کن؛ نانت در روغن است! عدهای میخواهند خودشان را از این رنجها خلاص کنند اما بدتر میشود!