مفهوم حقيقى انتظار چيست؟
مفهوم حقيقى انتظار چيست؟
پاسخ: يکى از مهمترين وپر ارزشترين وظايف وتکاليف شيعه در عصر غيبت موعود جهان مساله انتظار است. انتظار در لغت به معناى (انتظار کشيدن ومراقب بودن) است، ومعمولا به حالت کسى گفته مى شود که از وضع موجود ناراحت است وبراى ايجاد وضع بهترى تلاش مى کند. مثلا بيمارى که انتظار بهبودى مى کشد، يا پدرى که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بيمارى وفراق فرزند ناراحتند وبراى وضع بهترى مى کوشند. بنابراين مسئله انتظار حکومت حق وعدالت مهدى (عليه السلام) وقيام مصلح جهانى، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفى وعنصر اثبات؛ عنصر نفى همان بيگانگى با وضع موجود، وعنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است.
با توجه به معناى لغوى انتظار، گاهى چنين تصور مى شود که (وظيفه ما، در دوران غيبت، تنها آن است که به انتظار روزى بنشينم که امام منتظر (عليه السلام) بيايد، کفر را از بين ببرد واسلام ومسلمين بتوانند در سايه قيام او در امن وامان زندگى کنند. وما، در دوران زندگانى خود، به منظور برقرار کردن حکومت اسلامى، در تمام زمينه ها به ويژه در امور سياسى، هيچ گونه مسئوليت دينى براى قيام نداريم، چرا که برقرار ساختن حکومت همه جانبه اسلامى، وظيفه امام منتظر (عجل الله فرجه) است، پس ما اکنون مکلف به قيام نيستيم).
بعضى خيال کرده اند که اين عقيده شيعه است وبا اين گونه توهم هاى بى جا، اعتقاد شيعه به امام زمان (عليه السلام) را که فکرى سازنده وانقلابى است به انديشه اى تخدير کننده تبديل کرده اند تا به بهانه هاى واهى خود را از زير بار مسئوليت قيام، بر ضد باطل بيرون کشند…
اما وقتى که درست تحقيق کنيم، متوجه مى شويم که علت اين توهم هاى نابجا، اين است که مخالفان شيعه، يا نمى خواهند حق را درک کنند، ويا اين که درست نمى فهمند، چرا که وقتى ما کلمه (انتظار) را در معناى واقعى اش يکى از لوازم اعتقاد به امام بدانيم با اين گونه توهمات بسيار منافات خواهد داشت، وبا حقيقت اعتقاد اسلامى که عقيده به امامت را جزء مهمى از اجزاى خود مى داند، در تضاد خواهد بود.
استاد مظفر در اين باره گويد: (از چيزهايى که در اين زمينه بايد بدانيم اين است که معناى انتظار ظهور آن مصلح نجات بخش اين نيست که مسلمانان در امر دين واحياى حق از يارى او دست بردارند، وجهاد در راه دين وعمل به احکام آن را ترک کنند، ودست روى دست بگذارند، ووظيفه امر به معروف ونهى از منکر، ومانند آن را فقط به خود آن حضرت واگذار نمايند، بلکه هيچ وقت تکليف عمل به احکام شرعى از دوش مسلمانان برداشته نمى شود، وپيوسته بر آنان واجب است بکوشند حقيقت را درک کنند وراههاى صحيح وصول به آن را به دست آورند، وتا جايى که قدرت دارند، از زير بار مسئوليت امر به معروف ونهى از منکر شانه خالى نکنند. بر هيچ مسلمانى روا نيست که به بهانه اينکه منتظر مهدى (عجل الله فرجه) واصلا حگرکل وراهنما وبشارت دهنده است از آنچه بر او واجب است دست بردارد؛ زيرا اين امر نه تکليفى را ساقط مى کند ونه انجام وظيفه اى را به تأخير مى اندازد ونه انسان را مانند جانواران چرنده بى مسئوليت ومهمل مى سازد). (1)
آرى، هيچ کس نمى تواند منکر اصل اصيل (انتظار) شود، زيرا چنانچه اين اصل از وجود انسان برداشته شود، يک موجود پوچ وبى معنى وبى حرکت وساکت وآرام ودر رکود محض خواهد بود.(انسان منتظر) انسانى است: اميدوار، پويا، گويا، در تلاش، دشمن شکن، جوشکن، تعالى جوى، درسوز وگداز، حسابگر وحسابرس، دقيق، آگاه، خودآگاه، زمان آگاه، با مردم ودر ميان مردم، با شرح صدرى وسيع، مؤمن ومعتقد به راه محبوبى که در طلب آن مى سوزد ومى گدازد وبالاخره (منتظر) يعنى زمينه ساز موعود (منتظر). مؤمنى که منتظر آمدن مولايش مى باشد هر قدر انتظارش شديدتر باشد، تلاشش در آمادگى براى آن به وسيله پرهيز از گناه وکوشش در راه تهذيب نفس وپاکيزه کردن درون از صفات نکوهيده وبه دست آوردن خوبيهاى پسنديده بيشتر مى گردد، تا به فيض ديدار مولاى خويش ومشاهده جمال دلرباى او در زمان غيبتش رستگار شود.
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: (هر کس که خواسته باشد از ياران قائم (عليه السلام) شود، بايد که منتظر باشد وبا پرهيزکارى وخويهاى پسنديده عمل کند، واوست منتظر؛ پس هر گاه بميرد وقائم پس از مردنش به پا خيزد، پاداش او مثل کسى خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد). (2)
سخن آخر اينکه، انتظار، اميد وآرمان وفرداى تابناک را نويد مى دهد. ومنتظر در اميد وبا اميد زندگى مى کند، ودر نتيجه سدهاى مانع را درهم مى شکند، موانع را کنار مى زند، راه را هموار مى کند، با حراميان ودزدان ونيرنگ بازان ودروغ پردازان مى ستيزد وبه اميد مشاهده دولت کريمه (امام منتظر) اميدوار مى باشد، وزبان حالش همواره اين چنين است:
اى دل بشارت مى دهم خوش روزگارى مى رسد اى منتظر! غمگين مشو، قدرى تحمل بيشتر
يا درد وغم طى مى شود، يا شهريارى مى رسد گردى به پا شد در افق، گويى سوارى مى رسد
پي نوشته ها :
(1) در انتظار امام، عبد الهادى فضلى، ص 78.
(2) مکيال المکارم، موسوى اصفهانى، ج 2، ص 219.
منبع: http://asrezohor.blogfa.com پایگاه مهدویت عصر ظهور