نقش زنان در فرهنگ سازی حادثه عاشورا - بخش اول
موضوع: نقش زنان در فرهنگ سازی حادثه عاشورا
برای بررسی نقش زنان در فرهنگ سازی حادثه عاشورا، مطالب را در چند بخش مطرح می کنیم:
بخش اول: اشاره ای مختصر به جایگاه زنان در صدر اسلام و آغاز حرکت امام و راز همراهی زنان با کاروان
بخش دوم: نقش زنان در قیام عاشورا تحت سه عنوان «زنان قبل از عاشورا» و «زنان در جریان عاشورا» و «زنان پس از عاشورا»
بخش سوم: ابعاد حضور زنان در نهضت عاشورا
بخش چهارم: معرفی زنان عاشورایی
بخش پنجم: ویژگی های زنان عاشورایی الگویی برای زنان امروز
بخش اول:
اشاره ای مختصر به جایگاه زنان در صدر اسلام و آغاز حرکت امام و راز همراهی زنان با کاروان
مقدمه
حدود 1400 سال پيش در سرزميني به نام كربلا، در ميان ريگزارهاي خشك وبدون حيات، واقعهاي شكل گرفت كه با درخشش خود به ابديت پيوست؛ «واقعة عاشورا»،رهبر آن كسي جز «حسين بن علي» نبود، حسيني كه آيين ظلم و ستم را درهم كوبيد.
امام حسين (ع) براي نجات انسانها به پاخاست و قيام كرد و در اين راه حتيخاندان خود را هم به استقبال شهادت فرستاد. در كاروانِ حسين فقط يك عده سربازنظامي شركت نداشت، بلكه كارواني عاشق بودند از زن و مرد، پير و جوان، كودك وبزرگسال، كه ماجراي فداكاريها و جان فشانيهاي هركدام در تاريخ به جا مانده است.
به راستي امام حسين خوب ميدانست كه از مجراي تجهيزات نظامي، قدرتدرهم كوبيدن آن دستگاه پر قدرت و جبار را ندارد، ولي نقشه امام حسين (ع) برايرسيدن به هدف والاي خود، چيز ديگري بود. نقشة او، به تصوير كشيدن فداكاري وجانبازي و شجاعت افراد كاروان بود و شعار آنها «هيهات مِنَ الذِّلَه«.
در اين ميان، اگر نبود صبر و بردباري زنان هنگام مصائب و داغ عزيزانشان و اگرنبود پشتيباني و حمايت همه جانبه (لفظي و عملي) آنان از همسران و فرزندان خود وتشويق آنان به حمايت از مولاي خود تا سر حد جان، عاشورا به كجا ميانجاميد؟
به راستي نهضت عاشورا را بدون رشادتها و شجاعتها و بردباريهاي بزرگبانوي كربلا، «زينب»، چگونه ميتوان وصف نمود؟ آن گاه كه زنان با…
احساسات خود بهفرزندان و همسرانشان روحيه ميدادند و پرستاري مهربان بر بالين آنها بودند وبا سخنو ناله و زاريشان لرزه بر اندام دشمنان ميانداختند، ناديده نميتوان گرفت .زنان صدر اسلام
با نگاهي كوتاه به حوادث و جنگهاي صدر اسلام خواهيم ديد كه زنان از چهجايگاه و مقامي برخوردار بودند. گاهي نيز خود در صدر حضور داشتند. در پيمان عقبه كهقبل از هجرت انجام گرفت، در ميان هفتاد و اندي كه با پيامبر بيعت كردند، سه زن حضورداشت كه پيامبر براي اولين بار به طور رسمي از زنان بيعت گرفت، البته در امور خاصي ازجمله عدم فحشا و خيانت و عدم نسبت دادن فرزندان ديگر به شوهرانشان.
در جنگ احد نيز زنان قهرماني حضور داشتند. زني از قبيله بني دينار كه شوهر،پدر و برادر خود را از دست داده بود، در ميان گروهي نشسته و اشك ميريخت، همين كه ازسلامتي پيامبر آگاه شد، گفت: اي پيامبر تمامي ناگواريها و مصيبت هايم در راه تو آساناست. و يا زني ديگر كه جنازة فرزند و شوهر و برادر خود را ـ كه در جنگ از دست داده بود ـبر شتري حمل كرده و به شهر ميبرد تا دفن كند، از طرفي در مدينه كه شايع شده بودپيامبر در جنگ كشته شده، گروهي از زنان براي يافتن خبر صحيح از پيامبر رهسپار احدشدند، در نيمة راه به آن زن برخورد كرد. و او با روي باز با آنان سخن گفت و خبر سلامتيپيامبر را به آنان داد در حالي كه جنازة سه شهيد خود را همراه داشت.
در غدير خم نيز زنان حضور داشتند. در جريان غدير خم وقتي پيامبر علي را بهامامت و خلافت بر ميگزيند، حضرت رسول اكرم (ص) ابتدا به زنان و همسران خويشدستور ميدهد كه بر علي (ع) وارد شوند و او را در مورد چنين فضيلتي تبريك گويند.
و يا در جنگهاي بعد از پيامبر، در جنگ جمل ـ البته در بعد منفي نقش زن ـعائشه خود در صدر فرماندهي جنگ عليه امام علي (ع) قرار ميگيرد.
در تاريخ عاشورا، زنان برگزيدهاي چون زينب و ام كلثوم در صدر زنان ميدرخشند.زينب قهرمان عاشورا، پيام رسان كربلا است. مگر ميشود از عاشورا سخن گفت و از نامزينب دريغ كرد، عاشورا بدون زينب بي معناست. عاشورا همواره با نام زينب زينتمييابد.
در كنار نام زينب به نام قهرماناني برخورد ميكنيم كه با فداكاريهاي خويش،صحنه هايي افتخارآميز آفريدند و براي هميشه نام خود را در تاريخ ثبت نمودند. زنانيچون رباب همسر امامحسين (ع) ، امّ وهب، همسر زهير بن قين الگويي براي زنانمسلمان شدند.
آغاز حركت امام
در ابتداي حركت امام امّسلمه همسر پاك پيامبر (ص) و مخدّرات آن حضرتنزديك آمده و ايفاي نقش ميكنند.
از امام محمد باقر (ع) روايت است كه چون امام (ع) آهنگ حركت از مدينه سرداد، مخدّرات آن حضرت و زنان بنيعبدالمطّلب نزد آن حضرت شتافتند و صدا به گريه وزاري بلند كردند و نوحه سرايي كردند. آن حضرت ميان آنان آمده و ايشان را قسم داد تاگريه و زاري نكرده و صبر پيشه كنند.
آن دل سوختگان گفتند: پس ما گريه و زاري را براي چه روز بگذاريم كه اكنونبراي ما همچون روزي است كه پيامبر (ص) و علي (ع) و فاطمه و دختران آن حضرتاز دنيا رفتهاند، جان ما فداي تو اي محبوب قلوب مؤمنان و اي يادگار پيامبر، پس يكي ازعمّههاي آن حضرت پيش آمده و شيون كرد و از آن حضرت خواهش كرد و گفت: گواهيميدهم اي نور ديده كه هم اكنون شنيدم كه جنيّان بر تو نوحه ميكردند و ميگفتند:
ان قتيل الطفّ من آل هاشم اذلُّ رقابا من قريش فذلت هم چنين طبق روايت قطب راوندي و ديگران، امّ سلمه همسر پيامبر (ص) نيز در وقتخروج آن حضرت نزديك آمد و فرمود: اي فرزند! مرا اندوهناك مگردان با رفتن به سويعراق، زيرا كه از جدّ بزرگوارت پيامبر اكرم (ص) شنيدم كه فرمود: فرزند دلبندم (حسين (ع) )در زمين عراق كشته ميشود و نام آن را كربلا ناميد.
امام فرمودند: اي مادر به خدا سوگند! من خود اين مطلب را ميدانم. به خداسوگند، من كشندة خود را ميشناسم و ميدانم چه روزي كشته خواهم شد و بُقعهاي كه درآن مدفون خواهم شد، ميدانم و كساني را از اهل بيت كه با من كشته ميشوند،ميشناسم، و اگر خواهي اي مادر به تو نشان دهم جايي كه در آن مدفون خواهم شد ،كه دراين زمان به اعجاز آن حضرت زمينها پست و زمين كربلا نمايان شد و ام سلمه محلشهادت آن حضرت و مدفن او را ديد وهايهاي بگريست.
و از حضرت صادق (ع) روايت است كه چون حسين بن علي (ع) خواست به عراقرود، كتابها و وصيت خود را بهام سلمه (همسر بزرگوار پيامبر)، سپرد و چون علي بنالحسين (ع) بازگشت، ام سلمه آنها را به وي داد.
راز همراهي زنان در كاروان
با توجه به نبوغ و علم و مهارتي كه امام در اوضاع سياسي اسلام داشت؛ از روينقشه صحيح و مجراي طبيعي، شروع به مبارزه كرد و هرچيزي كه در پيشرفت مقصودشمؤثر بود، به كار بست. مؤثرترين عاملي كه در پيشرفت هدف امام حسين دخيل بود،همراه آوردن و شركت زنان در اين نهضت عظيم ديني بود. اگر امام حسين با يك عده ازياران و وابستگان خود به كوفه ميرفت و شهيد ميشد، بلافاصله دستگاههاي تبليغاتيبني اميه كه در همه جا آماده و مجهز بودند و تمام پيشامدها را به نفع آنان توجيه ميكرد،به كار ميافتادند.
بر اثر تبليغات سوء بني اميه، مردم اين قيام و جنگ را از جنگهاي معمولي مياناعراب تلقي مينمودند و سر و صداها در مدت كمي خاموش ميگشت و باز بني اميه دركرسي سلطنت قرار ميگرفت و بر مبناي مرام خود عمل ميكرد، اما شركت بانوان در اينقيام، نگذاشت نقشه شوم بني اميه عملي شود.
مرحوم آيتي اصرار دارد كه اهتمام زنان اهلبيت به خطبه و خطابه در فرصتهاي مختلف، با بودن امام علي بن الحسين، همه براي اين بوده كه مانع تحريف حادثه كربلاشوند (چه لفظي و چه معنوي). متن آنچه واقع شده بود را به صورت خطبه و خطابه بيانكردند و هدفِ امام را هم تشريح كردند.
راز مطلب اين است كه حسين ميخواهد از راه شهادت، مادهاي تهيه كند كه باتبليغ روي آن، براي ابد دستگاه اموي را رسوا سازد و آيين ظلم و ستم آنان را محكومنمايد.
مرگ و شهادت ركن اساسي و هسته مركزي نقشه حسين است، اگر صحنهلرزاننده كربلا به وجود نيايد، زينب كبري و زين العابدين با كدام سرمايه ميتوانند قدم درراه تبليغ گذارند و با كدام حربه ميتوانند پيكر ظلم اموي را در هم كوبند.
حسين ميرود تا با جانبازي پرشكوه خود، اين سرمايه را تهيه كند، ميرود تا باايجاد يك صحنةه شكننده، حربه لازم را به دست زينب و بازماندگان خود بسپرد. بههمين دليل است كه او خود تنها در اين راه نميرود، بلكه زنان و كودكان و جميعبستگانش را نيز به همراه ميآورد. به او گفتند: اي حسين، اكنون كه خود عازم اين سفرهول انگيز و خطرناك هستي، چرا كودكان و زنان را با خود ميبري؟ محمد حنفيه، باچشماني اشكبار اصرار ميورزيد كه حسين از بردن زنان و كودكان خودداري كند، وليحسين به همه يك جواب ميداد و ميفرمود: «نه، آنها نيز بايد در اين مسافرت با منباشند، خداوند خواسته آنان نيز لباس اسارت به تن داشته باشند».
آري بايد يك كاروان اسير به راه افتد و در لباس اسارت، درباره قتل حسين تبليغكند و كوفه و شام را منقلب نمايد.